اقا سلام سلام .

من به شدت گیر دانشگاهم پس لطفا نگید چرا نیستی .

من یه غلظی کردم این ترم که صد در صد درس عبرت شد واسم و دیگه هیجوقت این کارو نمیکنم

حالا اون کار چی بود؟ 

این که بنده 23 واحد برداشتممممممم و صبح تا شب هرروز دانشگاه تشریف دارم و به هیچ کاروزندگی یی نمیرسم.

صبحانه دانشگاه نهار دانشگاه عصرونه رو به شامم دانشگاه اکثرا.

خوبه تازه ترم دو ام

ولی واسه ترم بهمن دیگه میدونم چیکار کنم.

از هوا بگم واستون که خداوکیلی خوب سردش کرده

ولی یه چیزیم باید اعتراف کنم . خیلی میچسبه دانشگاهت با دلبر یکی باشه

باید تجربش کنی واقعا

این رشته ای که بنده رفتم اصلا فکر نمیکردم که اینجوری باشه . کلی سخته و کلی هم بنده عاشقشم 

تا الان مجله نوشتیم . کارت ویزیت درست کردیم . لوگو زدیم . دیگه عرضم به حضورتون که انواع خط هارو کار کردیم و هزاران کار دیگرررر 

واقعا رشته قشنگ و کاربردی ییه و هزاربارم برگردم عقب بازم انتخابم همینه 

یکم دیگه صبر کنین امتحانا تموم شه با خبرای خیلی خیلی خوبی برمیگردم


آقا سلام 

من اومدم بعد حدود 3 هفته . ولی خب تا الان سرم حسابی شلوغ بودااا 

یعنی 1 ارائه خیلیییی خیلی سختو پشت سر گذاشتم این ارائه ناز و خوشگلم واسه درس استاد گاموری بود. 

خب از اونجایی که یادم میاد واستون میگم. 

اولا که من یه مرض وحشتناک گرفتم . آنفولانزای وحشی 

تا قبل ازین حتی اسمشو نشنیده بودم والا . دوشنبه شده بود 3 روز که من مریض شده بودم.

و دقیقا همون روز کنفرانس مهم من بود.

با دلبرم رفتیم درمونگاه (قربونش برم من) رفت کارامو کردو اینا بعدشم خودش فرستادم داخل . اون خانوم دکتری ک اونجا بود به من گفت سرماخوردی و یه امپول با یه سیتریزین و تامام. 

امپولو زدیم و رفتیم ارائه رو خیلی قشنگ و پر قدرت دادیم ببین یعنی فووووق العاده بود خیلییی عالی بود خیلی. (خود ارائه عالی بود نه حال بنده زار چون بی نهایت براش وقت گذاشته بودم و زحمت کشیده بودم) 

استادم کیف کرده بود بچه ها هم لذت بردن و هیشکی چرت نزد . نکته مهمش این بود ب نظر من.

و اقا امرووووز که 5شنبست صبح ساعت 8 بنده با دست و پای درازتر رفتم درمونگاه و اقای دکتر گفت کی بهت گفت که سرماخوردی؟؟؟ 

گفتم همین چندروز پیش و فلان . گفت شما آنفولانزا گرفتی عزیزه من اونم نه عادی از نوع وحشیش.

از علائمش بگم واستون بدن دردی که اصلا عادی نیست و انگار دارن با هاون رو تک تک استخونات میزنن سر درد تب خیلی خیلی وحشتناک همش عرق همش عرق من ک کل سقف دهنم تا اخر گلوم همش آفت زده بطور وحشتناک جوری که اصلا نمیتونم چیزی بخورم و قورت بدم . سرگیجه اسهال استفراغ ممکنه یهو غشم بکنین   

همه اینا علائم منه تا جاییکه یادمه. 

خلاصه که خیلی حالم بد بود شبا هم همش تب خیلی شدید و عرق شدیدتر  . فقط پیش دلبر من یکم آروم میگرفتم .

اقا خلاصه ک نگم براتونننن . گفتم دیگه 

اینم از جریانات ما این مدت همش خیلی سخت گیر درس و دانشگاه بودم و همش درس و درس و درس بود تقریبا

ولی من سعی میکنم یکمیم لدت ببرم دیگه  . مثلا همین ک بین کلاسا دلبرو ببینم یا با خودش برمو بیام لذته دیگه .

امیدوارم شما هم با دلبرتون هم دانشگاهی بشید و خودتون متوجه شید ک چه حال و کیفی میده .

الان دیگه خیلی دلم واسه وبلاگ کوچولوی خوشگلم تنگ شده بود واسه همین با این حال زارم اومدم و اینقد نوشتم .

شاید بعدا اومدم اضافش کردم شایدم ی پست جدید گذاشتم

فعلا رفقا 


خب خب . 

سلام سلام  من برگشتم 

دیشب وقتی وبلاگو مینوشتم و تنظیم میکردم به این فکر کردم که خب چه کاریه که کل فیلم و سریالارو یهو معرفی کنم 

شبی یکی دوتا هم کافیه ها 

سریالی که قراره امشب باهاش اشناتون کنم گرچه بعید میدونم کسی باهاش اشنا نباشه . سریالی نیست جززززز   friends 

اگه دو دلید که ببینیدش یا نه یشنهاد میکنم ادامه مظلب رو مظالعه بفرمایید


این تابستون فک کنم جز بدتربن تابستونای زندگیم بود 

واقعا خیلی بد بودا یعنی به معنای واقعیه کلمه که فقط میخواستم تموم بشه 

دوسدارم همه اتفاقاتو تعریف کنم ولی خو همشو که نمیتونم یه جا بنویسم

باید کم کم برگردم عقب و تجدید خاطرات کنم بیبزای عزیزم ​​​​​​

این سامر که همش به فیلم و سریال گذشت و صد البته اینستا 

حالا تو یه پست جدا درباره کل سریالایی که دیدم سخن میگویم واستون 

ب قول صدف فعلا ماچ به کلتون 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سوالات کامپیوتری رایگان مجله سایه روشن گیگا مووی بهترین سایت سایت مهندس زمانی آمینامیس فایل